جواب: نور دوعینم داداش حسین داداش حسین داداش حسینم
امون ازین غریبی خدابرس به دادم
ازین همه مصیبت دیگه زپافتادم
کاشکی میشد جونم رو برای تو میدادم
نیزه سواری
من زینبم خبر زحال نداری
بگو به من چرا داداش کفن نداری
چرا به تن تو کهنه پیرهن نداری
پاشو ببین به مقتل رسیده خواهر تو
کنار جسم پاکت نشسته مادر تو
میخوام بوسه زنم بر بریده حنجر تو
عزیز خواهر
داره میاد تو قتلگه صدای دلبر
صدای ناله های ای غریب مادر
چرا شده سرت حسین جدا ز پیکر
پاشو ببین برادر که قامتم کمونه
همه امید زینب تن تو نیمه جونه
به روی خاک صحرا فتاده غرق خونه
ای شه بی سر
دیدم ز روی تل تو رو به حال مضطر
نشسته روی سینه ات دشمن کافر
بریده بود و از قفا زپیکرت سر
کلمات کلیدی: