مولای من مولای من
مولای من یا حیدر
همه قرار زینب دار و ندار زینب در خون نشسته
ز تیغ ابن ملجم پناه کل عالم فرقش شکسته
میاد کنار مولا زسوی جنت زهرا با حال خسته
اومده استقبالش تاکه ببینه حالش پهلو شکسته
داغ مدینه تازه شد
یه بار دیگر
شیعه بزن بر سینه در
عزای حیدر
مولای من مولای من
مولای من یا حیدر
جن و بشر از این غم به پا نموده ماتم با حال محزون
زینب زار و مضطر نشسته پیش بستر با چشم گریون
حسن اسیر غمها حسین نشسته تنها قلب پر از خون
ماتم گرفته عباس با دلی پر از احساس حال پریشون
زینب گرفته ماتم
درکنار بستر
شیعه بزن بر سینه در
عزای حیدر
مولای من مولای من
مولای من یا حیدر
چشم یتیما گریون در فراق باباشون دائم می بارن
آخه دیگه از امشب حسن حسین و زینب بابا ندارن
کنج خرابه فقیرا در انتظار مولا دل بی قرارن
تا که بیاد اون آقا بیاره نون و خرما چشم انتظارن
کوفه زداغ مولا شد
شبیه محشر
شیعه بزن بر سینه در
عزای حیدر
مولای من مولای من
مولای من یا حیدر
جسم علی بر تابوت میره به سوی لاهوت بر روی شونه
تاکه نفهمه دشمن کجاشده اون مدفن میره شبونه
شام غریبون امشب میگیره بی بی زینب در کنج خونه
دیگه بهارش رفته دارو ندارش رفته باغش خزونه
رخت عزا بر تن
کرد زینب غم پرور
شیعه بزن بر سینه در
عزای حیدر
مولای من مولای من
مولای من یا حیدر
کلمات کلیدی: