سفارش تبلیغ
صبا ویژن
افسردگی، برادری را تباه می کند . [امام علی علیه السلام]
مجموعه اشعار مرتضی رهنما

وای محراب و مسجد
زین عزا در غم نشسته

وای فرق
امیرالمومنین حیدر شکسته

گوید نور دو دیده    وقت رفتن رسیده    مولا در خون تپیده

علی مرتضی امشب به
دل شوق سفر دارد

برای دیدن محبوب خود
چشمان تر دارد

شده راحت ز دست مردم
کوفه دگر مولا

هنوز از داغ زهرایش
به دل خون جگر دارد

وای کوفه ز داغ
مرتضی ماتم سرا شد

وای عرش خدا هم
یکسره غرق عزا شد

دل از دنیا بریده     وقت رفتن رسیده    مولا در خون تپیده

به محراب دعاامشب
دگر مولا نمی آید

فقیران را دگر آذوقه
و خرما نمی آید

چنان شمشیر زهرآلود
بر حیدر اثر کرده

نفس با راحتی از سینه
اش بالا نمی آید

وای کوفه خداوندا
دگرمولا ندارد

وای ناله بزن زینب
دگر بابا ندارد

قد زینب خمیده       وقت رفتن رسیده    مولا در خون تپیده

شده خاموش صدای
خواندن قرآن آن دلبر

ندای قد قتل آمد ز
سوی حضرت داور

دگر با چاه کوفه او
غم دل را نمی گوید

شده راحت علی از
دیدن دیوار و از آن در

وای آمد به استقبال
او با حال خسته

وای یک مادر قامت
کمان پهلو شکسته

آمد یار شهیده        وقت رفتن رسیده    مولا در خون تپیده

فضای خانه مولا پر
از اندوه و پر درده

شده وقت عزا زینب به
تن رخت سیه کرده

حسن مشغول غسل مرتضی
با دیده گریان

برای بردن بابا حسین
تابوت آورده

وای تابوت مولا می
رود بر روی شانه

وای همچون عزیزش می
رود آنهم شبانه

زینب شادی ندیده    وقت رفتن رسیده    مولا در خون تپیده


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی رهنما 87/6/26:: 4:32 عصر     |     () نظر